دیگرانه

نشست های گفتار و اندیشه
«من چریک نبودم» با اینکه خاطرات دههی ۴۰ و ۵۰ شمسی است، اما کتاب روز است، دربارهی مسائلی است که امروز – دستکم- در میان بخشهایی از جامعه جاری است.وقتی از دورهای تاریخی فاصله میگیریم و از دور به آن مینگریم، فضا و حال و هوای آن دوره از دست میرود.
تحولات آن دوره، به مجموعهای از کنشهای بیجان تبدیل میشود که قضاوت دربارهشان اگر هم راه به خطا نبرد، ابتر است. ادبیات داستانی از یک سو و خاطرات کنشگران از سوی به آن کنشها جان میبخشند. حال و هوای زمانه را بازآفرینی میکنند، بویژه خاطرههای کنشگران معمولی که مستقل نوشته و منتشر میشوند و نمایندهی ذهنیت مردم عادیاند.
«من چریک نبودم» خاطرات بهروز گرانپایه است که زندگی اجتماعی را از دوران کودکی و با پادوی مغازه و دستفروشی شروع کرده است و در آستانهی انقلاب گرفتار ساواک شده است.
در روزگار ما که بحث دربارهی دو دههی منتهی به انقلاب به چالشی میان گروههای سیاسی و معیاری برای صفبندی تبدیل شده است، «من چریک نبودم» با احیای حال و هوای آن دوران اهمیتی مضاعف دارد. در دو پروژهی بزرگ تاریخ شفاهی ما با روایتهایی نسبتا متنوع از درون سیستم و گاهی بیرون سیستم با این دوران آشناییم. همچنین با دو نوع تصویر تحریف شده از آن دوران روبهروییم که یکی ساختهی انقلابیون است که آن دوران را همچون دوزخ بازنمایی میکند و دیگری ساختهی شبکههای هواداران شاه در بک دههی اخیر که آن دوران را همچون بهشت مینمایاند.
ارزش چنین کتابهایی در مردمنگاری آن دورهی تاریخی و احضار حال و هوای آن دوران است که میتواند با گشودن افقهای تازه، به بازنمایی تصویری کاملتر و احتمالا واقعیتر کمک کند.
بهروز گرانپایه با قلمی شیرین و با تاکید بر جزییات زندگی شخصی خود کتابی خواندنی نوشته است که از خلال آن میتوان به تماشای یک دورهی مهم از تاریخ معاصر ایران نشست.
📚* حق شما گرامیان است که بدانید من در انتخاب و انتشار این کتاب دستی داشتهام.
من چریک نبودم
نوشتهی بهروز گرانپایه
📌نشر اگر
تالار گفتگو



روزنامه
✔️ توضیحی بر انتشار یک خبر قدیمی:
🔴🔵 پروندۀ نظرسنجی روابط ایران و امریکا در سال ٨١
— بهروز گرانپایه
فروردین ١۴٠۴
در روزهای اخیر در فضای مجازی ذیل تصویری از آقایان عباس عبدی، حسین قاضیان و اینجانب (بهروز گرانپایه)، در دادگاه نظرسنجی روابط ایران و امریکا در سال ١٣٨١، اطلاعاتی نادرست و ناقص منعکس شده است که نیاز به اصلاح و توضیح دارد:
١- موضوع اساساً شامل دو پرونده بود که به دلیل سیاسی بودن پرونده، در جلسۀ اول دادگاه به ریاست قاضی مرتضوی، با نشاندن افراد در کنار یکدیگر، چنین القا میشد که پای یک پرونده در میان است.
٢- در یک پرونده متهم ردیف اول، آقای قاضیان و متهم ردیف دوم آقای عبدی بود. آنان در قالب موسسۀ آینده که کاملاً خصوصی بود پژوهشهای اجتماعی انجام میدادند.
در پروندة دوم، من به عنوان مدیر موسسۀ پژوهش افکار عمومی، متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، متهم ردیف اول بودم.
٣- جلسات دوم دادگاه برای هر پرونده، جداگانه تشکیل شد. آقای قاضیان در دادگاه بدوی به ٨ سال و آقای عبدی به ٧ سال زندان محکوم شدند اما در دادگاه تجدید نظر به سه و سه و نیم سال کاهش پیدا کرد.
۴- در سال ٨١ حکمی برای من صادر نشد و من با وثیقه آزاد شدم.
۵- در پی اعتراض آقای عبدی به حکم خود، پروندۀ ایشان به دیوان عالی ارجاع شد. در شعبه یک دیوان عالی کشور، حکم تبرئۀ آقای عبدی با رأی هر ۵ قاضی عالیرتبه که رییس شعبه هم رییس دیوان عالی کشور بود و به همراه یک رای مستشار، بالاتفاق صادر شد.
اما مرتضوی در اقدامی غیر قانونی به حکم دیوان اعتراض کرد و رییس قوه پذیرفت و پرونده را به شعبه ۱۳ تشخیص دیوان به ریاست فردی به نام باغبانی که کار او رسیدگی به پروندههای ویژه مطابق نظر ریاست بود، ارجاع داد. در نهایت در این شعبه نیز با ۳ رای موافق در برابر ۲ رای مخالف، حکم ۱/۵ سال زندان برای آقای عبدی صادر کردند در حالی که ایشان ۳۰ ماه را در انفرادی گذرانده بود.
آقای قاضیان نیز مدتی زودتر از آقای عبدی از زندان آزاد شد.
۶- دادگاه محاکمۀ من و سایر متهمان پروندۀ دوم، هفت سال بعد و با درگذشت یکی از متهمان یعنی مرحوم احمد بورقانی، در زمستان ١٣٨٧ با ریاست آقای حسینیان دوباره تشکیل شد که گزارش احکام آن را در لینک زیر میتوانید بخوانید.
https://www.magiran.com/article/1962293
در دادگاه تجدید نظر نیز، با تبرئه من از برخی از اتهامات، در مجموع به پرداخت دو میلیون و یکصد هزارتومان محکوم شدم اما با کسر مبلغ یک میلیون و هشتصد و چهل هزار تومان، بابت ٩٢ روز بازداشت و به ازاء هر روز ٢٠هزار تومان، به دلیل تبرئه از اتهام انتسابی، با پرداخت مبلغ ٢۶٠،٠٠٠ تومان به حساب قوه قضائیه در سال ١٣٨٨، پرونده نظرسنجی مختومه اعلام شد.
٧- در آن نظرسنجی که به سفارش مرکز پژوهشهای مجلس توسط ایسپا، خرد(وابسته به وزارت اطلاعات) و موسسۀ پژوهش افکار عمومی وابسته به ارشاد، جداگانه انجام شد، در مورد روابط ایران و امریکا، نتایج تقریباً مشابهی توسط هر سه موسسه به دست آمد. بین ۶٧ تا ٧۴ درصد جامعۀ نمونه، برقراری رابطه با آمریکا را به نفع ایران میدانستند.
یادوارهها
طراح: حسین صافی
با مهندس سحابی در عادل آباد شیراز
روز پنجم اردیبهشت سال ۱۳۵۶ که توسط ساواک در منزلمان در محلۀ بیات بازداشت شدم، خیلی زود به دیدار و آشنایی با چهرۀ معروف و ماندگار تاریخ معاصر ایران، یعنی عزتالله سحابی در زندان عادل آباد شیراز انجامید. صبح آن روز هنوز ساعت ۷ نشده بود و من در رختخواب بودم که مادرم را هراسان بالای سرم دیدم که میگفت “برو تو پستو لابلای رختخوابها مخفی شو، ساواک اومده دنبالت”. اما دیر شده بود و فرصتی برای مخفی شدن وجود نداشت. آنها وارد خانه شده بودند و از همسایه که آن طرف حیاط خانۀ قدیمی پدری زندگی میکردند، سراغ مرا گرفته و سریع به اتاق ما رسیده بودند …
ادامه مطلب ←
یادداشت اول

درباره این وب سایت
آیا دربارۀ راهاندازی وبسایت باید توضیح داد؟ این پرسش از آن جهت ممکن است بیهوده به نظر برسد که آن را امری بدیهی و همهگیرشده تصور کنیم و مفروض بگیریم قابلیتها و کارکردهای آن برای همگان روشن است. اما قاعدتاً چنین نیست. وبسایت به یک معنا پدیدهای به لحاظ زمانی قدیمی است. چند دهه پیشتر با گسترش اینترنت، وبسایت به عنوان امکان و فرصتی برای تماس با مشتریان و مخاطبان، اطلاعرسانی …
ادامه مطلب ←
معرفی کتاب
«من چریک نبودم» را خواندم زبانى گرم و نرم و روایتی پُرانتريك و پُركشش دارد. بيان صادقانه و غير جانبدارانه، ويژگى بارز روايت گرانپایه در این کتاب است.
فریدون صدیقی/نویسنده و روزنامهنگار
کتاب روایت جذابی دارد و نثر راحتخوان و دلنشین. در نتیجه، مخاطبان را خسته نمیکند. دوم اینکه اطلاعات خوبی در کتاب آمده است که وقتی کنار منابع دیگر قرار میگیرد، شناخت خوبی از یک دوره به دست میدهد.
محسن گودرزی/جامعهشناس
خاطرات در این کتاب به روابط و مراسم مردم پرداخته که شیرین و دلچسب است. احساسات و ادراکات نویسنده از حوادث و محیط و انسانها زیبا، ظریف و شاعرانه بازگو شده و نشاندهنده روحیه و خلقیات مثبت نویسنده است. روند مدرنشدن و تحولات شغلی، معیشت و روابط اجتماعی در یک جامعه سنتی در این کتاب خوب تصویر شده است.
محمدحسین عمادی/کارشناس توسعه
ساده و روان و بی تکلف و در عین حال جذاب و پر کشش. جملات و گزارههای کوتاه و گویا و بیحاشیه با تصاویری خاطرهساز و انسانی و آشنا با مخاطب، که به همنوایی و همراهی او دامن زده و حسّامیزیِ همذاتپندارانهای خلق کرده است.
کاظم شکری/روزنامهنگار
سیاق نوشتن این خاطرات جذاب است و این گونه خاطرات را باید اسناد مردمشناسی اجتماعی و فرهنگی و تاریخی آن ایام در نظر گرفت.
عباس عبدی/تحلیلگر اجتماعی
متن این خاطرات، کشش زیاد و اطلاعات خوبی دارد. حادثه در آن فراوان است و خواننده را جذب میکند. نثر روان و گیرا بر جاذبهی آن میافزاید.
محمدهاشم اکبریانی/داستاننویس
من چریک نبودم | بهروز گرانپایه | چاپ اول ۱۴۰۳، رقعی، شمیز، ۱۶۰ صفحه، ۲۸۵۰۰۰ تومان، #چاپ_اول.
سروده ها
🌈 پروانه
تنم لبالب از تب است
از آفتاب مهر تو
که میتابد روز و شب بر این تن تشنه
آموزگار مدارا و سادگی
تبسّم و وارستگی
نه از یاری تن میزنی
نه از راستی میگریزی
همیشه پرسشی
همیشه تردید
که میپنداری یقین توقف است
در جستجوی حقیقت
بیپروای هر خطری
پروانهٔ بیقرار رفتنی
آب، حیات میدهد
گندم زندگی میسازد
و عشق معنا میبخشد
ای بیدریغ مهرِ منتشر
ای مهربانی زلال
بیشتر ببار
بر این عطش تن
تا نَمی از آزادگیات
مرا سیرابتر کند.